روز نوشته های یک شروع

قدم ها را برمیدارم

روز نوشته های یک شروع

قدم ها را برمیدارم

بایگانی
آخرین مطالب

شنبه رفته بودیم باغ یکی از اقوام ... به محض ورود متوجه شدیم دزد اومده و زرد آلو ها را چیده و ...

میگفتن بار اولش هم نبوده و هر بار اومده و با اینکه باغ تقریبا خالی هست ولی همون وسایل اندک را برده، یک بار سیم های برق، یکبار لامپ های کم مصرف و ...

اخبار دزدی و فساد های مختلف به گوش همه ما رسیده و شاید خودمون یا اطرافیانمون تا حالا بارها باهاش مواجه بودیم؛ اما واقعا چرا افرادی توی مسیر هایی حرکت میکنن که راه درستی نیست، چرا اون ها اینطور انتخاب میکنن؟

آیا به کم قانع نیستن؟ آیا نمیدونن رفتارشون اشتباهه؟ بعضا میگن مجبور میشن ولی میدونم جوابش این نیست شاید 10درصدشون مجبور شدن و این راه غلط را انتخاب کردن که البته باز هم راه های دیگه ای هست و من فکر میکنم 90درصد این موارد علتش اینه که به کم قانع نیستن وگرنه میشه آدم حتی دستفروشی بکنه یا کارهای خدماتی بکنه ولی آبرومندانه و با شرافت زندگیش را بگذرونه...

نظر شما چیه؟

  • مرتضی زرکشان

عصر روز جمعه رفتیم بیمارستان تا کار های ترخیص مادر بزرگم را انجام بدیم...

چند روز پیش خورده بودن زمین و باتوجه به شکستگی پا نیاز بوده عمل بشن که خدا را شکر عمل موفقیت آمیزی داشتن

تو این مدت که بیمارستان بودن خیلی ازشون دور بودیم و چقدر دلتنگ و نگرانشون بودیم

گاهی وقت ها پیش میاد که وقتی تو چشم یک عزیزی نگاه میکنیم خیلی قدر اون لحظه را درک میکنیم، و چقدر بد که این لحظات خیلی کم و شاید گاهی دیر هستن، کاش همه ما آدم ها همیشه قدر عزیزانمون را بدونیم و یادمون نره چقدر نیازمند وجودشون هستیم، گاهی بشینیم کنارشون و با تمام وجود بهشون بگیم تو فقط باش...

کاش هیچ موقع باعث نارحتی عزیزانمون نمیشدیم، هیچ موقع از اون ها طلب کار نبودیم، بیشتر براشون وقت میذاشتیم و بیشتر بهشون محبت میکردیم، بیشتر کمکشون بودیم، بیشتر ازشون تشکر می کردیم و بیشتر دعاشون میکردیم

قدر عزیزانمون را بدونیم و براشون وقت بذاریم ...

  • مرتضی زرکشان

پنجشنبه ها یکی در میان ما تعطیل هستیم و امروز پنجشنبه غیر کاری من بود؛ البته غیر کاری فقط در اصلاح، چون پنجشنبه هایی که به محل کار نمیروم انقدر خودم کار های متفرقه و روی هم جمع شده دارم که وقتی لیست کنم میشود پنجشنبه ی پرکار، جالب نیست؟smiley

اینکه پنجشنبه های غیر کاری میشود پنجشنبه های پرکار تر برای من احساس رضایت به همراه دارد ،رضایت آرامش بخش

سعی میکنم ساعت های صبح تا ظهرش را به کارهایی اختصاص بدهم که عصر نمیتوانم انجام دهم مثل کارهای بانکی یا اداری یا ... و عصر تا شب کارهای غیره

البته اینقدر ها هم فرد زرنگی نیستم و بیشتر مواقع از اینکه کار های عقب افتاده بسیار زیادی دارم و تنبلی میکنم احساس ناخرسندی دارم، در روز های آینده بیشتر راجع به این موضوع مینویسم؛ فعلا احساس خوبم را با احساسات دیگر قاطی نکنم

چرا احساس خوبا را بریزیم تو احساس بدا؟ چرا؟

دیدین خیلی مواقع دستمون به کاری نمیره؟ برای من گاهی دلیلش این بوده که بطور کامل به روند اجرای اون کار مشرف نبودم ولی اکثر همین مواقع وقتی کار را شروع کنم نهایتا اون کار انجام میشه و خوب هم انجام میشه؛ در کل بیشتر توی استارت اون کار گیر دارم وگر استارتو که بزنم مشکل دیگه ای نیست

کسی را سراغ ندارید استارتمو ببرم پیشش؟ اگه این استارت من درست بشه خیلی میفتم جلو

استارت...

ولی گاهی هم دلیلش این بوده که از انجام کار تکراری خسته شدم، ولی اگر باز به نمودار پیشروی کارهایم نگاه کنم میتوانم پر انرژی کارها را انجام دهم و چیزی مانع حرکت من نشود...

 

  • مرتضی زرکشان

امروز در محل کار مشغول بودم که دوستم با من تماس گرفت و بهم خبر داد که کلاسی که راجع به کسب و کار آینده من میتونه بهم کمک بکنه همین امروز تا یک ساعت دیگه شروع میشه، با اینکه زمان کمی داشتم اما به فال نیک گرفتم و سریع کارمو جمع و جور کردم و به سمت کلاس حرکت کردم. خدا را شکر به موقع رسیدم و کلاس سر موقع شروع شد. برام جالب بود که همون دوست من که از مشهد بهم خبر تشکیل کلاس را داده بود هم بصورت مجازی و آنلاین در  کلاس حضور داشت. کلاس مفیدی بود و همین جلسه اول انگیزه من برای فعالیت در زمینه هایی که بهشون علاقه داشتم زیاد شد و حس کردم حالا میتونم بدون ترس از اینکه آیا من میتونم با این کار ها درآمد داشته باشم یا نه، کارم را شروع کنم و موفق بشم. جالب تر اینکه حتی تشویق شدم یا بهتره بگم ملزم شدم راجع به کار خودم کتاب بنویسم...شروع کاری

 

  • مرتضی زرکشان