روز نوشته های یک شروع

قدم ها را برمیدارم

روز نوشته های یک شروع

قدم ها را برمیدارم

بایگانی
آخرین مطالب

مادر بزرگ

يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۳۹ ب.ظ

عصر روز جمعه رفتیم بیمارستان تا کار های ترخیص مادر بزرگم را انجام بدیم...

چند روز پیش خورده بودن زمین و باتوجه به شکستگی پا نیاز بوده عمل بشن که خدا را شکر عمل موفقیت آمیزی داشتن

تو این مدت که بیمارستان بودن خیلی ازشون دور بودیم و چقدر دلتنگ و نگرانشون بودیم

گاهی وقت ها پیش میاد که وقتی تو چشم یک عزیزی نگاه میکنیم خیلی قدر اون لحظه را درک میکنیم، و چقدر بد که این لحظات خیلی کم و شاید گاهی دیر هستن، کاش همه ما آدم ها همیشه قدر عزیزانمون را بدونیم و یادمون نره چقدر نیازمند وجودشون هستیم، گاهی بشینیم کنارشون و با تمام وجود بهشون بگیم تو فقط باش...

کاش هیچ موقع باعث نارحتی عزیزانمون نمیشدیم، هیچ موقع از اون ها طلب کار نبودیم، بیشتر براشون وقت میذاشتیم و بیشتر بهشون محبت میکردیم، بیشتر کمکشون بودیم، بیشتر ازشون تشکر می کردیم و بیشتر دعاشون میکردیم

قدر عزیزانمون را بدونیم و براشون وقت بذاریم ...

  • مرتضی زرکشان

نظرات  (۱)

  • حسین پورسینا
  • خیلی تذکر به جایی بود مرتضی جان. آفرین ادامه بده

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی